Saturday, March 04, 2006

می خوام بیام خونتون

به مامانش گفته: خاله نسیم یه کسایین که خونشون خیلی دوره و فقط با هواپیما میشه رفت پیششون...دایی عرفان یه چیزایین که دو تا چشم و دوتا گوش دارن با دوتا دست و دوتا پا و یه عینک!!!!:))))) البته دایی عرفان طی یک اقدام اعاده حیثیتی با مامانش تماس گرفته و گفته من راجع به حرفهاش در مورد خودم خیلی فکر کردم و دچار خلاء شخصیتی شدم!!!:))) حالا باید باهاش صحبت کنم ببینم چرا در مورد من به این نتیجه رسیده!!؟
امروز زنگ زده بودن گوشی رو از مامانش گرفت که باهام حرف بزنه
گفتم: سلام دینا گلم خوبی؟
گفت: خاله نسیم آدرستون رو میدی که بیام پیشت؟ میخوام بیام خونتون
گفتم: آره عزیز دلم بهت میدم ...اگه آدرس بدم میای...؟
گفت: آره...آخه من اصلا تاحالا نیومدم خونتون...مخوام بیام پیشت...ولی فریماه جون بهم شمارتون رو داده...ا
دانیال اومد کنار گوشی و گفت فریماه جون یه شماره همینجوری بهش گفته!!؟
گفت: نه اصلا هم همینجوری نیست...فریماه جون گفته با این شماره میتونم بیام خونتون...حالا آدرست رو به مامانم اینا میدی که من رو بیارن پیشت؟
با بغض گفتم: آره قربونت برم...من الان ادرسمون رو میدم به مامانت ...تو هم یه کاری برای من می کنی؟ به خدا بگو که کمک کنه هرچی زودتر دوباره پیش هم باشیم...خب؟
گفت: باشه میگم...پس خداحافظ
...
و باز من موندم و یه دنیا دلتنگی هایی که به دنیای عقلانیت ممنوع الورودن...کاش با شماره ای که فریماه جون دستش داده بود می رسید به خونمون...کاش میدمش که با اون لحن شیرین داره برام حرف میزنه

5 Comments:

At 4:59 PM, Blogger گیتی خزاعی said...

هیچ عقلانیتی و هیچ دنیای پر از عقلانیتی نمی تونه جلوی قلب صاف و احساس زلال نسیمی گل ما ورود ممنوع بزنه.... مگه الکیه.... و مطمئن باش که فاصله ها - حتی اگه از این سر دنیا تا اون سر دنیا باشه - اونقدر زیاد نیست که بتونه بین تو و همه ی کسایی که دوست داری الان پیشت باشن یا مثل دینا تو بغلت حتی یه سر سوزن فاصله بندازه... تو همیشه اینجا هستی... باور کن نبودنت به معنی حضور نداشتنت نیست... تو توی همه ی لحظه های ما حضور داری و هستی
و دوسِت داریم..خیلی بیشتر از فاصله بین مون

 
At 12:41 AM, Anonymous Anonymous said...

دینا کوچولو که سهله! نسیم خطیبی هژیر خرس گنده هم در به در دنبال شماره ای که فریماه جون داده، میگرده!

 
At 12:37 PM, Anonymous Anonymous said...

نسیم عزیز
خیلی ذوق زده شدم وقتی کامنت شما رو دیدم. البته که یادمه شما رو :))))) تازه اون قضیه ی محله ی نارمک و قیمت زمیناش رو هم یادمه ، شما چی ؟!!!! خیلی خوشحالم از اینکه موفق هستین و امیدوارم ارتباطمون حفظ بشه! وبلاگتون رو هم از این به بعد می خونم. منو چه طوری پیدا کردین؟!

 
At 2:32 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام نسیم عز یزم ه الان انقدر محو نو شته هایت شدم که چیز ی به خا طر م نمی ا ید ز هرا

 
At 2:36 PM, Blogger قوی سیاه said...

به زهرا: مامان دیدن اسم شما در اینجا برام قشنگترین پیغامه...مرسی که با همه سختیش اومدین...مرسی

 

Post a Comment

<< Home