Thursday, May 25, 2006

باور کنم؟

وقتی وجودهای بی نظیری مثل پدر و مادرت رو که می دونی حضورشون یعنی عشق خالص برای مدت دو سال نتونی ببینی...انگار کمی سخته تا باور کنی که راستی راستی می تونی دوباره بغلشون کنی...محبتشون رو از آغوششون بو بکشی...یعنی باور کنم که به زودی تو خونمون می بینمشون نه تو خواب و رویاهام؟

8 Comments:

At 1:14 AM, Anonymous Anonymous said...

نسیم جونم خیلی خوشحالم برات!!! کلی کیف می کنی؛ اگه که تونستین حتما پیش ما هم بیایین؛ یا اینجا یا دالاس ؟؟؟؟

 
At 10:59 AM, Blogger naziali said...

باور کن بابايي باورکن:)))علک

 
At 6:45 AM, Anonymous Anonymous said...

نسیمی خیلی خوشحالم که مامان اینا دارن میان پیشت! اما بدون که روت خیلی زیاده:)) هر سال مامانت اینا رو میبینی بازم اینطور بیتابی میکنی. خودتو بذار جای آرزو... ببین اون چی کشیده...

 
At 1:21 PM, Anonymous Anonymous said...

خوشحالی؟ آدم یه خبر خوش که میشنوه، قند توی دلش آب میشه. اینجور موقعا فقط تو خوشحال نمیشی، خیلیا برای تو خوشحال میشن

 
At 2:05 AM, Anonymous Anonymous said...

فرصت رو غنیمت بشمار. حسابی نگاهشون کن!

 
At 3:33 PM, Anonymous Anonymous said...

kolli tabrik. baabaa shomaa ham sedaatoon dar nayaad ye vaght haa! haalaa in pedar o maadar e khoshbakht kei miaan?

 
At 3:06 AM, Anonymous Anonymous said...

nasim joon kheyli khoshhal shodam barat,be ghole maman nasim chand vaght pish migoft adam ta khodesh bachedar nashe ghadre pedar madaresho nemidoone,hala man hey be mamanam migam bezar beram bache dar sham ke ghadretoon ro bishtar bedoonam hey nemizare;))

 
At 9:48 AM, Anonymous Anonymous said...

http://lilypie.com/second_birthday.php

 

Post a Comment

<< Home