Thursday, April 13, 2006

یه حضور پر از عشق

چه خوبه که وقتی خیلی خیلی خسته ای ...اونقدر که دیگه نه منطقی حرف میزنی و نه جز گوشه های تاریک و منفی هرکاری هیچ چیز دیگه رو می تونی ببینی...وقتی می خوای از همه چیز بهونه بگیری و به همه چیز گیر بدی...وقتی حس می کنی هیچ کاریت تموم شده نیست و نخواهد بود...چه خوبه یه همچین وقتهایی وقتی گرمای یه عشق رو حس کنی که با تمام وجودت اشناست و همه وجودت رو همونطور که هستی می خواد و میشناسه...و خوب بلده چطور با مهارت و ظرافت زهر منفی بین خستگی رو از تنت بیرون بکشه...اگه این حضور پر از عشق نبود روزی هزار بار می مردی...مگه نه؟

8 Comments:

At 7:49 AM, Anonymous Anonymous said...

کاملا موافقم. چون بارها حسش کردم.

 
At 1:11 PM, Anonymous Anonymous said...

می فهممت

 
At 1:00 AM, Anonymous Anonymous said...

قوي سياه عزيز
1-تويه نفر كه در اين مورد شانس آوردي طرفت خوب اين چيزا رو ميفهمه
2-من بعضي اوغات در اين گونه موارد دلم ميخواد اصلا كسي باهام كاري نداشته باشه...كامپيوتر بازي كنم...ساز بزنم...سيگار بكشم...عكسهاي قديمي نگاه كنم...با خودم فكر كنم كاشكي الان سال 73 بود و من تازه رفته بودم دانشگاه....آهنگهاي شجريان و الهه گوش كنم...مال خودم ياشم تا كم كم خوب بشم...
3-نامه هه رو خوندي ؟نظرت چي ؟

 
At 2:09 AM, Anonymous Anonymous said...

نه اینطور نیست! پس من چجوری زنده ام؟

 
At 10:42 AM, Anonymous Anonymous said...

بزرگترین دشمن این حضور پر از عشق غرور متعصبانهء ماست که خیلی وقتا همه چیز رو خراب میکنه...

 
At 5:10 AM, Anonymous Anonymous said...

نسیمک عزیز ،من در این مورد کاملا با قوی سیاه موافقم و خیلی وقتا فرسودگی تدریجی خودمو بخاطر نبودن این حضور توی بعضی از لحظات زندگیم حس میکنم.امیدوارم که برای تو پیش نیاد.واما باروت عزیز:خوبه بدونی یکی از مهمترین تفاوتهای ذاتی زن و مرد همینه و ای کاش همهء مردا اینو میفهمیدن...د

 
At 7:28 AM, Anonymous Anonymous said...

:)))))مي دوني فقط دلم براي اين حضورهاي پر از عشق مي سوزه چون تقريبا هر دو روز يه بار بايد کلي ناز بکشن تا ما يه کمي از غرغرامون کم کنيم و کارهامون رو انجام بديم:))) نسيمک گلم تو هم زنده اي چون حتما حتما قراره يه روزي همين حس قشنگ رو تجربه کني. بخواه که بشه ، ميشه.نازي

 
At 1:37 AM, Anonymous Anonymous said...

اگه این حضور پر از عشق نبود روزی هزار بار می مردی...مگه نه؟
جواب مثبته، هزار بار

 

Post a Comment

<< Home