Sunday, October 01, 2006

دنیا نگه دار

یه اتاق با کفپوش چوبی ...نور ملایم...تمرکز کامل ...تمرکز روی عضله های منقبض از پشت سر تا انگشت پا...و بعد دوباره از مچ پا به مچ دستها...صدای موسیقی ملایم با پس زمینه طبیعت...حس آرامش این یک ساعت با هیچ زمان و مکانی قابل مقایسه نبود...چرا بود! با اولین شبی که به صحن مسجد الحرام خیره به چادر مشکی خونه ای که خونه خدا صداش می کردن، مونده بودم...با همون آرامش و سکوت عمیق...خیلی خوب بود...خیلی لازم داشتم...انگار دنیا رو نگه داشتن که یه لحظه امون بگیره و امون بده...چقدر خوبه که گاهی یه نیرویی بتونه دنیا رو نگه داره! این هفته بی صبرانه منتظر جلسه بعدی یوگا بودم...ولی زنگ زدن که کنسل شد:(( ولی خب بازم خوبه که یه ترفند دیگه برای نگه داشتن این سرعت پیدا کردم

6 Comments:

At 1:52 AM, Anonymous Anonymous said...

این موسیقی که گفتی رو یادمه لعیا تو اون مدتی که حالت جوب نبود، بهت داده بود. یه موسیقی ملایم با صدای آب تو بک گراند. موسیقی رو دوست داشتم. اما اون حال تو رو نه:( ایشالا هیچ وقت دیگه اون طوری نبینمت!

 
At 2:30 PM, Blogger گیتی خزاعی said...

توی پیاده رو های زندگی، همیشه جایی برای ایستادن هست.... جایی برای خیره شدن و امان خواستن .... جایی برای نگه داشتن زمان و دنیا با هم .... فقط کافیست گاهی دست توی جیب بگذاریم و در پیاده روهای زندگی قدم بزنیم
.....

 
At 4:40 PM, Anonymous Anonymous said...

به به ، سلام..؛ خوبه که بازم بالاخره از همه این سرعت گیرا گذشتی ؛ من دیگه چیزی نمیگم ، نه از نگه داشتن زمان و نه از موسیقی.......؛ نوبتیم باشه نوبت قوی سیاهه که براش حافظو بازکنم ببینم حضرت خواجه شیراز، بعد از این همه توقف قو، چی براش داره...: اینم سفارش حضرت حافظ "معاشران ، گره از زلف یار بازکنید ؛ شبی خوشست ، بدین قصه اش درازکنید" ؛ "حضور خلوت انس است و دوستان همه جمعند ؛ و ان یکاد بخوانیدو در فراز کنید"......؛ یه نیگاه به بقیش بنداز قوی سیاه و بقیه بچه ها

 
At 7:11 PM, Anonymous Anonymous said...

و گاهي بايد دستانمان را در جيب هايمتن كرده و زير باران قدم بزنيم و از خيس شدن نهراسيم

 
At 10:59 PM, Blogger قوی سیاه said...

کوچولوی عزیزم مرسی عالییییییییییییی بود:) خیلی چسبید

 
At 2:41 PM, Anonymous Anonymous said...

ajab hessiye too on sahne mobarak

 

Post a Comment

<< Home