Thursday, April 06, 2006

یه نگاه



تو این عکس خیلی چیزها هست که خیلی دوست دارم...چهره های آفتاب سوخته مون که یادآور یه سفر تابستونی طولانی و و پر خاطره هست...لبخند قشنگ مامان که نشون از آرامش میده...نگاه پر از اطمینان بابا که برام همیشه تصویری از یه تکیه گاه بوده...صورت مهربون ژامک که از عقب ناظر همه چیزه...و منم که مثل همیشه از نگاهم هیجان میریزه!!!( من نمی دونم چرا همیشه هیجان زده هستم:))) واقعا خنده دار نیست!!؟) ولی تو این عکس یه چیز هست که از همه بیشتر دوست دارم...یه نگاه...خیلی قشنگه